سمفونی زندگی

ساخت وبلاگ
دیروز برای مهمونام یک غذای خوشمزه و خوش عطر و بو درست کردم و بعد از پایان کارا، سطل زباله رو دادم به جناب همسر که قبل از اومدن مهمونا ببرن سر کوچه. بعد از اینکه برگشت بهش گفتم بنظرم خیلی مهمه که مهمون که میاد توی خونه، کلی بوی خوب توی خونه پیچیده باشه. الان که اومدی خونه، چه بویی میومد؟ گفت بوی آشغال!!! گفتم چی؟ گفت چون این سطل دستمه، هرجا که میرم فقط بوی آشغال میاد. بعد با خودم فکر کردم درسته! این دقیقا همونه که در مورد خود آدم ها هم صدق می کنه! آدمی که از درون پر از جنگ و درگیری و کینه و نابسامانی باشه، هرجا بره همین سطل آشغال درونی هم همراهشه! همه جا بوی بد به مشامش میرسه. به زبان دیگه هرکس سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : سطل,زباله,زمین,بگذار, نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:40

چند روزی بود به خاطر بیماری مادرم و بعد هم خاله م درگیر بودم و امروز که خاله خانم داشت از بیمارستان مرخص میشد، رفتم طبقه پایین که ساک همراه را تحویل بدم. آقای خوش اخلاق تحویل گیرنده گفت: «دارید میرید؟ حالا نهار می خوردید، بعد می رفتید؟ هرچند بگو با این ناهار مزخرف بیمارستان، خوردن داره مگه؟» لبخند ز سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 12:32

ما یک همسایه ای داریم به اسم آقای قاسمی که  همیشه با یک ویژگی نیک یاد میشه پیش من و جناب همسر. اونم اینه که هرکاری را دقیقاااااا همان لحظه ای که باید، انجام میده. یعنی امکان نداره که مثلا در ساختمون صدا بده و همون لحظه نره روغن کاری کنه، دسته چیزی بشکنه و همون لحظه نره از هر جایی که باید، وسیله لازم سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 12:32

پیرو اتفاقات اخیر میخوام نوشته ای در خصوص دوره های خودمراقبتی به کودکان بنویسم و به زودی بگذارم اینجا

[ یکشنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 00:54 ] [ زهرا رستمی ] [ نظرات (0) ] | چاپ
سمفونی زندگی...
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 8:06

چندوقت پیش که آمدیم شمال، بابا به شدت بیمار شد طوری که دیدیم نمی تواند رانندگی کند بنابراین جناب همسر پشت فرمان ماشین بابا نشست و من پشت ماشین خودمان. اوایل آنها جلو بودند و من پشت آنها. دائم مواظب بودم که ببینم از کجا میروند که منم دنبالشان باشم. از یک جایی به بعد خسته شدم و خودم جلو افتادم. ولی سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1396 ساعت: 10:21

وقتی سمفونی زندگی...
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1396 ساعت: 19:28

برای شما هم پیش اومده که یه چیزی شبیه جوش روی صورتتون بروز کنه که هم جوشه و هم نیست؟! یه چیز زیر پوستی! نه هنوز مثل جوش سر داره و نه پوستتون صافه؟ من از نوجوانی که پای «خانواده جوش» به صورتم باز شد، با این نوع جوش ها مشکل داشتم و انقدر فشار میدادم که سر باز کنه! بعد از اون هم پوستم بدتر میشد و مامانم میگفت آخه بیماری دختر که به زور فشار میدی؟! به نظرم بعضی روزها هم حال آدما در یه رابطه ای اینطوریه! نه مشکل خاصی دارن با طرفشون که به بحث و دعوا بکشه و نه خیلی اوضاعشون خوبه و پوستشون صاف! در این شرایط فکر می کنم بهترین کار بی توجهی، سکوت و گرم کردن سرمون به کاری دیگه است! حالا یا بعد یه مدت میرسه و سر باز میکنه و یا اینکه از درون خوب میشه سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:14

من از بچگی به جعبه ابزار علاقمند بودم و اولین هدیه ای هم که قبل از ازدواجمون به عنوان کادوی تولد به جناب همسر دادم یه جعبه ابزار بود. شاید کمی خودخواهانه بود و اون بنده خدا کلی تعجب کرد که این چه کادوی تولدیه! ولی بنظر خودم که بهترین هدیه ای بود که می شد به یک مرد داد. دیروز داشتم در جعبه ابزار مذکور دنبال کاردک میگشتم که به این فکر کردم که دوستان ما هم مثل ابزار های مختلف می مونند خیلی اوقات: یه دوستی هست که مثل پیچ گوشتی می مونه و در جاهای بسیاری کاربرد داره، یکی مثل انبردست کمک می کنه برای نگه داشتن وسایل. یکی مثل فازمتر می مونه که کمک میکنه خطرو از قبل شناسایی کنی. بعضی ها آچار فرانسه هستند که هرجور پیچی رو میتونن باز کنن و خیلی کمک کننده هستند. بعضی ها مثل چکش هستند: با اینکه خیلی وقت ها خیلی چیزها را میکوبند توی سرت، اما یه جاهایی میخ هایی را می تونند بیرون بکشند، که از هیچکس بر نمیاد. بعضی ها مثل تراز میمونند که کمک می کنند بفهمی کجاها داری از خط تعادل خارج میشی!  اما به نظرم بعضی از دوست ها خود جعبه ابزارند، بقیه را کنار هم نگه میدارند و کمک می کنند به در کنار هم بودن و سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:14

امروز رفته بودم منزل یکی از دوستانم که مادرشون معلمم بودند سال ها پیش. به نظرم خیلی پیر شده بودند طوری که با خودم فکر کردم نکنه مریضی چیزی شدند این مدت که خبری ازشون نداشتم. خلاصه بعد از کلی احوال پرسی، جویای احوال سایر معلمین شدم. ایشون گفتند اتفاقا چندروز پیش فلانی را دیدم و چقدر هم بنده خدا شکسته و پیر شده بود. خیلی جالب بود. به نظرم ما آدم ها درباره خودمون "ایستا" فکر می کنیم و در مورد بقیه "پویا". فکر می کنیم خودمون همون طوری که بودیم هستیم ولی دیگران تغییر کردند. بارها دیدم در کلاس هام که یکی از همسران گلایه داره که همسرش خیلی عوض شده و یا دوستی را میبینیم که بعد سال ها با کلی تغییر فکری و رفتاری (از پوشش گرفته تا افکار) تورا میبینه و میگه چقدر تغییر کردی فلانی! تو که اون موقع ها میگفتی من هیچوقت فلان کارو نمی کنم چی شد حالا؟!  به نظرم ما آدم ها تغییرات را فقط در دیگران می بینیم، با اینکه روزی چندین بار در آینه خودمون را می بینیم اما چون پیوسته دیده میشیم متوجه تغییرات نمیشیم و نمی فهمیم که خودمون هم به همون میزان تغییر کردیم. اصلا انسان هست و تغییر سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:14

عمر دوستی پدرم و سیگار از عمر خیلی از دوستی ها بیشتره متاسفانه: بیش از 40 سال! مدتیست به خاطر ریشه کردن این دوست بدگهر در وجودش درگیر دکتر و بیمارستان بودیم: در عکس ریه مشخص شد که قسمت کمی از اون مونده و پزشک گفت اگر می خوای همین یه ذره هم برات کار کنه باید سیگار را دیگه نبوسی و بگذاریش کنار. اما به خاطر نیکوتین سیگار باید یواش یواش کم کنی تا نهایت بعد چندماه برسه به صفر. داشتم به این فکر می کردم که ایجاد هر ویژگی مثبتی هم مثل ترک سیگار، باید به تدریج شروع بشه. آدمی که توی عمرش قدم از قدم بر نمی داشته و حالا تصمیم میگیره ورزشکار بشه نمی تونه با دو ساعت باشگاه صبح و سه ساعت استخر بعدازظهر شروع کنه (البته میتونه شروع کنه ولی بعد از نهایت 10- 15 روز باید عطای آن را به لقایش ببخشاید). شاید اولش با 5 دقیقه نرمش در خانه و بعد از یکی دو هفته ده دقیقه پیاده روی روزانه، بتونه بعد از چند ماه برسه به کوهنوردی هرروزه و شنا و دو.. آدمی که یک عمر در مقابل هر حرفی که بهش زده میشد، سکوت می کرد و توی دلش میریخت و رفتار منفعلانه داشت، نمیتونه یکدفعه رفتار پرجرات پیدا کنه و خیلی قاطعانه حرفش را ب سمفونی زندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت سمفونی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lifesymphony0 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:14